نفت خانه (قسمت دوم)
Subscribe
0 Comments
در حقیقت نخستین چاههای نفتی عراق به صورت مناسبی حفاری نشده بودند، اما در قلمرو ایران، که البته بعدها تحت یک توافقنامه ارضی در سال ۱۹۱۳ به امپراطوری عثمانی واگذار شد، در تپه چیا سرخ(کرمانشاه) رینولدز در طول سالهای ۱۹۰۲-۱۹۰۳ اولین چاههای خود را حفاری کرد( برای مطالعه بیشتر میتوانید به كتاب «نفت چياسرخ كرمانشاه»، به کوشش منصوره اتحاديه، اسماعيل شمس و سعيد روحي مراجعه کنید . این چاهها به نفت و گاز رسیدند اما با چشمانداز تولیدی بیشتر در جنوب رها شدند و بعد از بود که در سال ۱۹۰۸ در مسجد سلیمان نفت فراوانی کشف شد. به هر حال شرکت نفت انگلو-پرشین در سال ۱۹۰۹ برای حفاری به منطقهای رفت که نفتخانه نامیده شد(میدانی مشترک بین ایران و عراق. این میدان در سال ۱۹۲۵ توسط شرکت نفت خناخین، یک شرکت تابعه APOC، توسعه یافت. این شرکت همچنین در سال ۱۹۲۷، یک خط لوله و یک پالایشگاه در شهر مجاور خناقین ساخت که اولین پالایشگاه نفت و خط لوله نفتی عراق است .
در سال ۱۹۴۱ و در دوران جنگ دوم جهانی، بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی به ایران هجوم آوردند، رضاشاه را تبعید و پسرش محمدرضا را که نسبت به منافع آنها رفتار دوستانهتری داشت به تخت سلطنت نشاندند. بنابراین تغییرات کسی و کار راحت تر انجام میشد. پس از جنگ جهانی دوم احساسات ملی گرایانه در خاورمیانه و به طرز قابل توجهی در ایران افزایش یافت و مجلس ایران به ملی شدن صنعت نفت رای داد. در همین دوره بود که مردم محمد مصدق را به عنوان نخست وزیر انتخاب میکنند و بحران آبادان رخ می دهد. بریتانیا از سرنگونی مصدق عاجز بود، بنابراین دستگاههای اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا کودتایی برای سرنگونی مصدق و بازگرداندن محمدرضا به تخت قدرت طراحی و عملیاتی کردند.
کودتای ۱۹۵۳ ایران سرنگونی نخست وزیر محمد مصدق با هدف تقویت نقش پادشاهی محمدرضا پهلوی در ۱۹ آگوست ۱۹۵۳ توسط انگلیس (تحت عنوان عملیات بوت) و آمریکا (تحت عنوان عملیات آژاکس) شکل گرفت.
بحران آبادان بحران آبادان در سالهای ۱۹۵۱-۵۴ رخ داد، پس از اینکه ایران داراییهای ایرانی شرکت آنگلو-پرشین را ملی و شرکتهای غربی را از پالایشگاههای نفتی در شهر آبادان اخراج کرد .
شرکت نفت ترکیه و آقای پنج درصد نقشههای میدانهای نفتی عراق در سال ۱۹۳۹ و ویژگیهای اصلی ساختاری این مناطق برای سیستم نفت بسیار مهم است. کمربند کوهزایی زاگرس در جنوب غربی ایران از دو صفحه قارهای عربستان و آسیا تشکیل شده است. در اثر برخورد این دو صفحه بوده است که دریای تتیس که زمانی در بین آنها بود به طور کامل بسته شد. در این میان یک مهندس ارمنی، یک تاجر زیرک و یک شهروند عثمانی سابق، کالوست سرکیس گلبنکیان، چشم بر چشمانداز بازار نفت بینالنهرین داشت. او که پسر یک معاملهگر نفت بود، هنر مذاکرات را در بازارهای استانبول و مهندسی نفت را در کالج کینگ لندن آموخت و پس از فارغالتحصیلی در سال ۱۸۸۷ گلبنکیان ۱۸ ساله برای کمک به صنعت نفت پدرش به باکو رفت. در ۱۸۹۱ دولت عمانی از او خواست تا امکانات نفت را در بینالنهرین مطالعه کند و او در این باره گزارش جامعی تهیه کرد. پس از این کار گلبانکیان دهههای بعدی زندگی خود را وقف نفت بینالنهرین کرد. در اوایل قرن بیستم، بازرگانان و دیپلماتهای آلمانی، فرانسوی، انگلیسی و آمریکایی به منابع نفت و چشم انداز تجاری سودآور بین النهرین علاقمند بودند و در مذاکرات با سلطان عبدالحمید عثمانی شرکت داشتند. آلمان امپراطور ویلهلم در قالب بانک دویچه شرکت داشت که شرکت راه آهن آناتولی را اداره میکرد. در ۱۹۰۵ آنها یک تیم تحقیقاتی را با هدایت دو زمین شناس به نامهای ای. کیسلینگ و سزار پورو به شمال عراق اعزام کردند. آنها یک گزارش زمین شناسی امیدوارکننده درباره منطقه نوشتند. نماینده منافع آمریکاییها فردی به نام آدمیرال کلبی چستر بود که برای اتاق بازرگانی نیویورک کار میکرد. او در سال ۱۹۰۸ برای پیشنهاد ساخت یک بندر جدید و چندین خط راهآهن وارد قسطنطنیه شد. گرچه چستر در تئوری موفق شد رضایت دولت عثمانی برای پروژههای خود و حتی برای کاوشهای معدنی را کسب کند اما این سرمایه گذاریها هرگز صورت نگرفت و حتی رسما تصویب نشد. اندکی بعد سلطان تخت سلطنت و قصر تاپکاپی را در کودتای دیکتاتوری ترکهای جوان از دست داد. در ابتدا بریتانیا با مقامات عثمانی از طریق APOC به رهبری ویلیام ناکس دارسی یک تاجر لندنی که شدیدا تحت حمایت سیاستمداران بریتانیایی بود، ارتباط برقرار کرد. در نتیجه تنشهای تغییرات جدید سیاسی، بریتانیا در سال ۱۹۱۰ ترکیه را برای ایجاد بانک ملی ترکیه که در واقع یک نهاد بریتانیایی بود، تحت فشار قرار داد. بازیگر مهم دیگر در این میان رویال داچ شل بود که به عنوان شرکت نفتی آنگلو ساکسون شناخته میشد و صرفا در حوزه تجارت نفت فعالیت میکرد. در سال ۱۹۱۲ سر ارنست کاسل، بانکدار انگلیسی متولد آلمان که نفوذ قابل توجهی در استانبول داشت، شرکتت نفت ترکیه (TPC) را در لندن ثبت کرد. این سرمایهگذاری شامل بانک دوییچه و رویال داچ شل هم بود اما APOC در آن نبود. به علاوه این سرمایهگذاری هیچ امتیاز نفتیای در دست نداشت. گلبنکیان، کسی که در سال ۱۹۰۲ به شهروندی انگلستان در آمده بود و تمام مدت درگیر فعالیتهای بریتانیا در ترکیه بود، به تقویت TPC و دریافت یک امتیاز نفتی از دولت ترکیه کمک کرد. در سال ۱۹۱۴، به در خواست سفیرهای بریتانیا و آلمان، صدر اعظم ترکیه، سعید حلیم به TPC مجوز داد تا به کاووش نفت در استانهای موصل و بغداد بپردازند، گرچه حقوق قانونی و شرایط قرارداد مشخص نشده بود. در سال ۱۹۱۴ یک TPC جدید با سرمایه ۱۶۰ هزار پوندی و مشارکت ۵۰ درصدی بریتانیا (بانک ملی ترکیه، گروه دارسی و یک شرکت تابع APOC)، ۲۵ درصد بانک دوویچه و ۲۵ درصد رویال داچ شیل شکل گرفت. طی این مشارکت توافق شده بود تا ۲٫۵ درصد از سهام رویال داچ شیل و ۲٫۵ رصد از سهام بانک دوویچه به گلبانکیان که تمام عمر خود را صرف نفت بینالنهرین کرده بود تعلق بگیرد و به همین دلیل او مشهور شد به آقای ۵ درصد. در ادامه و در مطلب پایانی به نفت عراق و بعد به جمعبندی بازیهای سیاسی و اقتصادی تولد و نوپایی نفت در خاورمیانه خواهیم پرداخت.