تقدیم به فرشتههای زمینی- اختصاصی
Subscribe
0 Comments
این هوا، هوای زیستن نیست. قفسه تنگه جهان، جان گیرد.
بِدَرَد و بتازد، بشکاند و خراب کند؛
تمام گلدان های امید را.
آسمان رنگ باخته، از بس شاهد پرکشیدن ها بود.
جان گداز، ریشه شکن، دست بر گردنمان انداخته.
میبینیم،بال های فرشته زمینی را،که شکسته. ترمیم میخواهد
و فقط من و توییم، سرچشمه دوباره لبخند آن.
که گویا جانمان به جانش بند است
که ماسک را میکشد
با کبودی استخوان گونه لبخند میزند
با چشم خیس به دخترکش نگاه میکند
دست بر چپ سینه نهاده
و آرام ،فرشته مهربانم میخواند
بلاخره تمام میشود
نمیخواهم سر برود و فروریزد
بشکند و پرپر شود
فرشته مهربانم
امیدِ قلبِ جهان.