دوردورکنندگان خیابان جردن و اندرزگو؛ مصرفکنندگان اصلی بنزین (قسمت دوم)
Subscribe
0 Comments
خبرنگار:مورد که عنوان میشود این است که هیات 11 نفرهای بودند که سیاستهای صندوق بینالمللی پول را به نام سیاستهای «تعدیل اقتصادی» اجرا کردند. بدون مجوز از مجلس سیاستهای تعدیل اقتصادی، که در مورد آزادسازی و تثبیت قیمت کالاها بود، اجرا شد و در زمان آقای احمدینژاد یک نفر از آن 11 نفر توانست به دولت راه پیدا کند و مشاوره بدهد که او جمشید پژویان بود. یارانهها و هدفمندی یارانهها به نظر میرسد ایده شما بوده است!
در مورد بحث آزادسازی قیمتها سابقه زیادی [وجود] دارد. در زمان ریاستجمهوری مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی و بعد از خاتمه جنگ به دلیل اینکه در دوران جنگ دولت گلوی بخش خصوصی را بسیار فشار میداد و گرفته بود، این حرکت به سمت آزادسازی تقریباً شروع شد، اما در زمان آقای دکتر احمدینژاد شدت گرفت.
در مورد یارانهها تخصص من در اقتصاد بخش عمومی است و یکی از مباحث بسیار مهم و نظریههایی که در این بخش وجود دارد یارانهها و نظریههایی است که در مورد اینها وجود دارد که وقتی یارانه میدهید به چه صورت و در چه شرایطی نقدی باشد، در چه شرایطی جنسی باشد بهتر است، باید چه نوع کالاهایی را مشمول یارانهها کنید و…. همه طبق نظریههای اقتصادی و مقداری هم بر اساس نظریههای تغذیه است که تعیین میشود که این را هم در کلاسهایم درس میدادم و هم در مصاحبههایم بیان کردم.
خبرنگار: آیا با آنچه که اتفاق افتاد و اجرا شد موافق بودید؟
بله. آنچه که تحت عنوان هدفمندی یارانهها اتفاق افتاد توسط آقای دکتر شمسالدین حسینی عنوان شد. خود ایشان هم بارها در بحثها و سخنرانیهایش عنوان کرده بود و میگفت. این اصلاح قیمتها نسبی بود. در اقتصاد این قیمتها هستند که علامت میدهند و بزرگترین و بهترین علامتدهنده هستند. وقتی قیمتهای نسبی به هم بریزد، تخصیص منابع هم به هم میریزد. مثل این است که وقتی ما انرژی بسیار ارزان را با یارانه دولت در اختیار مردم قرار میدهیم و به فروش میرسانیم، در درجه اول این اشتباه است که تصور کنیم این کالاها ارزان شده و ارزان است. ارزان است، ولی ما جایی دیگر هزینهاش را میدهیم، چون دولت که منابعی ندارد که از آن یارانه بدهد، نه چاهی است که از آن بیرون بکشد، نه رئیسجمهور میتواند برود بالای پشتبام دعا کند و منابع و پولی برایش بریزد.
مردم این را از طریق دیگر از خود ما میگیرند. اما بدترین نوعش را میگیرند و آن یارانه هم در آن شرایط، نه همه نوع یارانه، آن یارانه هم منابع را تخریب میکند. همانطوری که ما یکی از بالاترین انرژیبرها در دنیا هستیم، هم در مصارف صنایع و هم در مصارف خانگی. این ناشی از به هم ریختگی قیمتهای نسبی است.
وقتی به هر دلیلی، مثل تورم، قیمتها بالا میروند، باید همه با هم حرکت کنند. اگر یکسری قیمتها را پایین نگه داریم باعث خواهد شد که آن کالاها بیش از مقداری که باید از نظر اقتصادی، مصرف یا تولید شود و این قطعاً تخصیص منابع را به هم میزند و اشکالات بسیار زیادی دارد. آن حرکت در جهت اصلاح قیمتهای نسبی بود و اتفاقاً این اصلاح قیمتهای نسبی یارانهها را هدفمندتر هم میکرد؛ به عنوان مثال، شما یارانه به بنزین میدهید، یارانه به الکتریسیته میدهید، چه افرادی بیشترین مصرف بنزین و الکتریسیته را دارند؟
خبرنگار: کارخانهها و تولیدکنندههای داخلی…
نهایتاً کارخانهها از الکتریسیته استفاده میکنند، ولی اصلاً قابل مقایسه نیست با مصرف مصرفکنندگان جمعیت کل کشور. دولت بنزین را در اختیار پمپبنزینها قرار میدهد و آنها هم ارزان میدهند و منفعتش برای مصرفکنندهها میرود. چه کسانی بیشتر مصرفکننده بنزین هستند؟
خبرنگار: مردم. کسانی که چندین ماشین دارند…
آفرین. ثروتمندترینها به تدریج بالاترین سود را میبرند. در مملکت ما شاید بیش از 30، 35 درصد از جمعیت هستند که اصلاً، حتی به طریق غیرمستقیم هم، مصرف انرژی ندارند و در بسیاری از نه تنها روستاهای ما، بلکه در شهرهای کوچک ما، اصلاً وسایل نقلیه عمومی هم وجود ندارد.
اگر وجود داشته باشد هم بسیار محدود است. فرض کنید یک آژانس در یک شهر وجود دارد آن هم برای یک عده آدم پولدار آن شهر. وگرنه شما میتوانید از اینطرف شهر به آنطرف شهر پیاده حدود 20 دقیقه تا نیمساعت طی کنید. این تهران است که بیشترین مصرفکننده انرژی را دارد، آن هم ثروتمندان هستند که- به قول شما- چندین ماشین دارند. هر کدام از افراد خانواده یک ماشین دارد، یک ماشین هم به اصطلاح خودشان برای off road جدا کنار دارند یا فرزندانشان به سنی میرسند، سوار ماشین میشوند و در خیابان جردن یا اندرزگو به قول خودشان دوردور میکنند و…. آنها مصرفکننده اصلی بنزین هستند.